اشعار مورد پسند

اشعار مورد پسندی که گه گاه میخوانیم و به اشتراک میگذاریم

اشعار مورد پسند

اشعار مورد پسندی که گه گاه میخوانیم و به اشتراک میگذاریم

یلدانامه-3 (123)

آتش گرفته دفتر شعرم به اسم تو 

فالی نمانده تا به تو یلدایی اش کنم 

بی خود به فال نیک نگیر این ترانه را 

عشقی نمانده تا به تو لیلایی‌اش کنم 


-فاطمه شمس-


یلدانامه-2 (122)

از برگ برگ ِ دفتر من پرت می شوند

معشوق های خسته ی پایان گرفته ام

یلدای چشم های تو را گریه میکنند

موهای رنگ و بوی زمستان گرفته ام ! 


-سید مهدی موسوی-


یلدانامه-1 (121)

زل میزنم به اینهمه یلدای ناتمام 

حل میشوم تمام تو را توی هیچکس 

حافظ دوباره گفته نمی آیی بی دلیل 

بغضی شکسته تر شده حالا نفس ... نفس ...


-مرضیه فرمانی-


120

داروخانه ها را بیهوده نگردید

درمان ندارد

درد را از هر سو که بخوانی درد است

آیینه "نامرد" را درمان می کند

و درد ...

همچنان درد است!



-نمی دانم-

119

لک لک ها رفتند

و پرهای سفیدشان

برف شد و بارید

بر گنجشک های کوچک تنها

زمستان آغاز شده بود.



-علیرضا روشن-

118

او؛

 گلوله ای که شلیک شد.

من؛

پرنده ایکه نپرید!



-زروان ازلی-