اشعار مورد پسند

اشعار مورد پسندی که گه گاه میخوانیم و به اشتراک میگذاریم

اشعار مورد پسند

اشعار مورد پسندی که گه گاه میخوانیم و به اشتراک میگذاریم


شانه ات مُجاب ام می کند

در بستری که عشق

تشنگی ست.


زلال شانه های ات

هم چنان ام عطش می دهد

در بستری که عشق

مجاب اش کرده است.



-احمد شاملو-


کسی باور نمی کند

لبخندش می توانست
پلی باشد که جمعه را
به همه ی روزهای هفته پیوند بزند...



-احمد رضا احمدی-

بی خیال ِ عشق !
می خواهم
لای موهای طلایی َت بمیرم .


-ریچارد براتیگان -


احساس ِ شهری بین ِ راهی در من است

من در میانه ایستاده ام
میان ِ آمدن
و رفتنت


-علیرضا روشن-


با من برنو به دوش یاغی مشروطه خواه

عشق کاری کرده که تبریز می سوزد در آه


بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟
با من تنها تر از ستارخان بی سپاه

موی من مانند یال اسب مغرورم سپید
روزگار من شبیه کتری چوپان سیاه

هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعد و برق
کنده ی پیر بلوطی سوخت نه یک مشت کاه

کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود
یک نفر باید زلیخا را بیاندازد به چاه

آدمیزادست و عشق و دل به هر کاری زدن
آدم ست و سیب خوردن آدم ست و اشتباه

سوختم دیدم قدیمی ها چه زیبا گفته اند
"دانه ی فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه"


-حامد عسکری-


من کزین فاصله غارت شده ی چشم تو ام

چون به دیدار تو افتد سرو کارم چه کنم
یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است
میله های قفسم را نشمارم چه کنم؟


-سید حسن حسینی-