آرامش دریای مرا ریخته بر هم
این زن که پری خوست... پری روست... پری شان...
با حوصله تنگ و دل سنگ چه سازم؟
با دوست پریشانم و بی دوست پریشان...
- علیرضا بدیع -
به همان سادگی که کلاغ سالخوردهبا نخستین سوت قطارسقف واگن متروک راترک می گویددل دیگردرجای خودنیست
به همین سادگی !
-حسین منزوی-
صدای قلب نیستصدای پای توستکه شب ها در سینه ام می دویکافی است کمی خسته شویکافی است کمی بایستی ...
-گروس عبدالملکیان-
فصل عوض می شودجای ِ آلو را خرمالو می گیردجای ِ دلتنگی را
دلتنگی
-علیرضا روشن-
تو درها را کمی بگشاکه عطر وحشی گل هابپیچد در اتاق من تو درها را کمی بگشاکه شاید سیل لک لک هانشیند بر رواق من
-شمس لنگرودی-