اشعار مورد پسند

اشعار مورد پسندی که گه گاه میخوانیم و به اشتراک میگذاریم

اشعار مورد پسند

اشعار مورد پسندی که گه گاه میخوانیم و به اشتراک میگذاریم

66


هی بختِ بیدار من 

عصا میخواهی چه کنی؟ 

تو سَرَت شکسته است!


- سید علی صالحی -

65


نسیم وصل وقتی بوی گل می داد حس کردم

که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را


خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست

نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را


کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست

چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را


چه خواهد کرد با ما عشق پرسیدیم و خندیدی

فقط با پاسخت پیچیده‌تر کردی معما را


-محمد رضا شفیعی کدکنی-

64


رفتارت اگر شاعرانه باشد
قول می دهم
در اردیبهشت که شش دانگش به نام شیراز است
سهیم ات کنم
کلمات را هم آنقدر برقصانم برای چشمانت
که فکر تنبلی نیفتند
یا از نیمه های شب گذشته
بیدار باش اعلام کنم به تمامشان
و دستور دهم شعر شوند برایت
حتی می توانم آنقدر نارنج به خوردشان دهم
که فشارشان بیفتد از روی سطرهای افقی
هر بارانی هم آمد
شانه هایم را پهن کنم برایت

-احمد نامداریان-

63

 

با تیشه ی خیال تراشیده ام تو را 

در هر بتی که ساخته ام دیده ام تو را 

 از شعر و استعاره و تشبیه برتری 

با هیچ کس بجز تو نسنجیده ام تو را... 

 

 - قیصر امین پور -

62

 

لنگه های چوبی درب حیاطمان 

گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنند 

ولی خوش به حالشان که لنگه ی همند... 

 

 - حسین پناهی -

61

 

گفته بودی که چرا محو تماشای منی

آنچنان مات که یک دم مژه برهم نزنی

 

مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود

ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی 

 

- فریدون مشیری -