عشق
صحرائی سراب است
در پیاله نازکی
و شگفتا
غرقت می کند.
-شمس لنگرودی-
من احتمال وجود یک روحم
در اتاق تو
یک روح سرگردان مهربان
که لا به لای موهایت می پیچد
روی کتاب شعرت میخوابد
وخیلی اتفاقی
در چای شیرین صبحانه ات
هم می خورد.
-تارا محمد صالحی-
وقت
ظاهر است
من خودم را تلف می کنم.
-علیرضا روشن-
زخمْ نه،
زخمه بزن با چشمهات؛
سازِ دلَمْ کووک میشود!
- رضا کاظمی -
لطفا این شعر را
آهسته بخوانید.
روویِ سطرِ آخرِ گریههاش
خواب رفته است شاعر!
-رضا کاظمی-