-
69
11 خرداد 1391 14:17
بهار چشمهای تو بود پلک میزدی شکوفه میریخت. حالا انگار روویِ زمستان گیر کرده است سوزنِ فصلها ! -رضا کاظمی-
-
68
11 خرداد 1391 02:41
وقتی میان بازوان تو از عشق روئینه می شوم اسفندیار عاشقان جهانم - نصرت رحمانی -
-
67
11 خرداد 1391 02:37
بی همیشه، بی هنوز، اما روشن مثل ِ روز. میفهمم کار از سه کنج ِ سایه و تماشای واژه گذشته است. کار از نی نوای نوشتن گذشته است. دیگر ننویس، بیا. - سید علی صالحی-
-
66
10 خرداد 1391 22:39
هی بختِ بیدار من عصا میخواهی چه کنی؟ تو سَرَت شکسته است! - سید علی صالحی -
-
65
10 خرداد 1391 11:18
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 نسیم وصل وقتی بوی گل می داد حس کردم که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را چه خواهد کرد با ما عشق پرسیدیم و خندیدی فقط...
-
64
9 خرداد 1391 23:56
رفتارت اگر شاعرانه باشد قول می دهم در اردیبهشت که شش دانگش به نام شیراز است سهیم ات کنم کلمات را هم آنقدر برقصانم برای چشمانت که فکر تنبلی نیفتند یا از نیمه های شب گذشته بیدار باش اعلام کنم به تمامشان و دستور دهم شعر شوند برایت حتی می توانم آنقدر نارنج به خوردشان دهم که فشارشان بیفتد از روی سطرهای افقی هر بارانی هم...
-
63
7 خرداد 1391 15:14
با تیشه ی خیال تراشیده ام تو را در هر بتی که ساخته ام دیده ام تو را از شعر و استعاره و تشبیه برتری با هیچ کس بجز تو نسنجیده ام تو را... - قیصر امین پور -
-
62
7 خرداد 1391 14:00
لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنند ولی خوش به حالشان که لنگه ی همند... - حسین پناهی -
-
61
7 خرداد 1391 00:57
گفته بودی که چرا محو تماشای منی آنچنان مات که یک دم مژه برهم نزنی مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی - فریدون مشیری -
-
60
31 اردیبهشت 1391 04:22
و من هر گلی را که می دیدم از دستهای تو آغاز می شد و آبی که از بیشه ای دور می آمد آرام بوی تو را داشت - سلمان هراتی -
-
59
31 اردیبهشت 1391 04:17
تنهایی در اتوبوس، چهل و چهار نفر است تنهایی در قطار، هزار نفر. به تو فکر می کنم در چشم های بسته آفتاب بیشتری هست به تو فکر می کنم و هر روز به تعداد تمام دندانهایم سیگار می کشم. ما چون بارانی هستیم که همدیگر را خیس می کنیم - غلامرضا بروسان -
-
58
31 اردیبهشت 1391 04:04
دست عشق از دامن دل دور باد! میتوان آیا به دل دستور داد؟ میتوان آیا به دریا حکم کرد که دلت را یادی از ساحل مباد؟ موج را آیا توان فرمود: ایست! باد را فرمود: باید ایستاد؟ آنکه دستور زبان عشق را بیگزاره در نهاد ما نهاد خوب میدانست تیغ تیز را در کف مستی نمیبایست داد - قیصر امین پور -
-
57
31 اردیبهشت 1391 04:03
قطار میرود تو میروی تمام ایستگاه میرود و من چقدر سادهام که سالهای سال در انتظار تو کنار این قطار ِ رفته ایستادهام و همچنان به نردههای ایستگاهِ رفته تکیه دادهام! - قیصر امین پور -
-
56
31 اردیبهشت 1391 04:01
من سالهای سال مُردم تا اینکه یک دم زندگی کردم تو میتوانی یک ذره یک مثقال مثل من بمیری؟ - قیصر امین پور -
-
55
31 اردیبهشت 1391 04:00
وقتی تو نیستی نه هست های ما چونانکه بایدند نه بایدها... مثل همیشه آخر حرفم وحرف آخرم را با بغض می خورم عمری است لبخندهای لاغر خود را دردل ذخیره می کنم: باشد برای روز مبادا! اما در صفحه های تقویم روزی به نام روز مبادا نیست آن روز هرچه باشد روزی شبیه دیروز روزی شبیه فردا روزی درستمثل همین روزهای ماست اما کسی چه می داند؟...
-
54
31 اردیبهشت 1391 03:59
از غم خبری نبود اگر عشق نبود دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟ بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود این دایرهی کبود، اگر عشق نبود از آینهها غبار خاموشی را عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟ در سینهی هر سنگ دلی در تپش است از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟ بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟ دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود از دست تو در...
-
53
28 اردیبهشت 1391 01:38
موج عشق تو اگر شعله به دلها بکشد رود را از جگر کوه به دریا بکشد زخمی کینه من! این تو و این سینه من من خودم خواستهام کار به اینجا بکشد - فاضل نظری -
-
52
28 اردیبهشت 1391 01:37
بس که دلتنگم اگر گریه کنم، میگویند: قطرهای قصدِ نشاندادنِ دریا دارد - فاضل نظری -
-
51
28 اردیبهشت 1391 01:36
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده بر آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست - فاضل نظری -
-
50
28 اردیبهشت 1391 01:34
موج عشق تو اگر شعله به دلها بکشد رود را از جگر کوه به دریا بکشد زخمی کینه من! این تو و این سینه من من خودم خواستهام کار به اینجا بکشد - فاضل نظری -
-
49
28 اردیبهشت 1391 01:33
جای من خالی است جای من در عشق جای من در لحظه های بی دریغ اولین دیدار جای من در شوق تابستانی آن چشم جای من در طعم لبخندی که از دریا سخن می گفت جای من در گرمی دستی که با خورشید نسبت داشت جای من خالی است من کجا گم کرده ام آهنگ باران را!؟ من کجا از مهربانی چشم پوشیدم!؟... - محمدرضا عبدالملکیان -
-
48
26 اردیبهشت 1391 13:16
چقدر گفتم حال همهی ما خوب است و باز تو حتی باورت نشد! خب راستش را بخواهی آن روز باد میآمد من هم دروغ گفته بودم به آسمان یعنی گفته بودم خوبیم، حالمان خوب است، اما تو عاقلتر از آنی که باورت شود! - سید علی صالحی -
-
47
26 اردیبهشت 1391 13:13
با چشمانت حرف دارم ... می خواهم ناگفته های بسیاری را برایت بگویم... از بهار، از بغض های نبودنت، از نامه های چشمانم... که همیشه بی جواب ماند. ... باور نمی کنی؟! تمام این روزها با لبخندت آفتابی بود اما دلتنگی آغوشت ... رهایم نمی کند، به راستی... عشــــــــــق بزرگترین آرامــــــــــش جهان است. - سید علی صالحی -
-
[ بدون عنوان ]
26 اردیبهشت 1391 13:09
اما نیستی تا اضطراب جهان را کنار تو در ترانه ای کوچک خلاصه کنم. اما نیستی تا شب تشویش هرشب خویش را در اشتعال گریه ها و گورها روشن کنم. اما نیستی تا در دهان داس برویم و در پریشانی شعله پرپر شوم. اما نیستی... - سید علی صالحی -
-
[ بدون عنوان ]
25 اردیبهشت 1391 16:05
بی شک جهان را به عشق کسی آفریدهاند ، چون من که آفریدهام از عشق جهانی برای تو ! - حسین پناهی -
-
[ بدون عنوان ]
25 اردیبهشت 1391 16:04
این لحظه ها پایان دلتنگی این روز ها محکوم بی صبری ست من پا به پای گریه بیدارم دنیام عجیب این روز ها ابری ست حسم شبیه خواب و بیداری ست بین ندیدن ها و دیدن ها حسی شبیه ترس یه گنجشک از شاخه هنگام پریدن ها بی ترس این دلشوره ها هر شب فانوس دنیای تو روشن بود این شهر روزی شهر رویاهام این خونه روزی خونه ی من بود ای لحظه ی...
-
[ بدون عنوان ]
24 اردیبهشت 1391 16:59
حالا که رفته ای ، بیا بیا برویم بعد ِ مرگت قدمی بزنیم ماه را بیاوریم و پاهامان را تا ماهیان رودخانه دراز کنیم بعد، موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار بعد، موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار بعد، موهایت را از روی لب هایت .... لعنتی دستم از خواب بیرون مانده است. - گروس عبدالملکیان -
-
[ بدون عنوان ]
24 اردیبهشت 1391 16:55
گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست دل بکن ! آینه اینقدر تماشایی نیست حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا دو برابر شدن غصه تنهایی نیست ؟! بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را قایق ات را بشکن! روح تو دریایی نیست آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد آه! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست حال وقتی به لب...
-
[ بدون عنوان ]
24 اردیبهشت 1391 14:18
بهار را دنبال می کنم به دست های تو می رسم! - سید حسن حسینی -
-
[ بدون عنوان ]
24 اردیبهشت 1391 14:15
تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی منله اندازه زیباییِ تو غمگینم... -حمید مصدق -